اسراف یعنی: خروج از طبیعت انسانی خود.
یعنی: انحراف از حق به بدترين شكل ممکن که نظام طبيعی فرد را متلاشی میکند.
اسراف، هر عمل جاهلانه و خلاف عقل و عُرف و تجاوز از حدود منطقی است كه فرد به صورت عادت و روال عادی آن را مرتكب میشود. پس مسرف، فردی بی تعهد و ساختارشكن است.
از منظر قرآن، همجنسگرائی، اسراف است و قوم لوط و مسئولينی مانند فرعون را قرآن مسرف میداند و پيروان خودخواه و متخلف أنبياء الهی و مسئولینی مثل معاویه نیز مصداق مسرف هستند.
برکت هم خانواده کلمه بِرکه است که به تازگی از رودخانه همیشه جاری جدا شده که اگر آن عامل جدائی را برطرف کنند و در مسیر جریان طبیعی خود قرار دهند، همواره تازه و حیاتبخش و با طراوات و نعمت خواهد بود اما اگر جدائی آن ادامه پیدا کند، به مرداب و باتلاق و محل تولید حشرات موذی تبدیل و عامل انتقام میشود.
خوف از خالق یعنی: نگرانی از غفلت و هراس از تخلفات خود و قبول و پذیرفته نشدن در بارگاه الهی است که باعث دقت و مراقبت بیشتر از گفتار و رفتار و اخلاق و واکنشهای خویش شود.
رجاء یعنی: امیدوار بودن دائمی به لطف و عنایت و رحمتی که خداوند متعال نسبت به همه افراد بشر دارد و از درون و بیرون به آنها هشدار میدهد و خطاها و انحرافات غیر عمد آنها را میآمرزد و برایشان فرصت استغفار و مهلت توبه فراهم میکند
صِراط المستقیم، نام ديگر زندگیِ سالم و اسلامی است، كه با » اطاعَِت عاقلانه از تمامِ تعالیم الهی، انسان را با عزّت از سرابِ دنیا می گذراند، و به قیام در قیامَ و قُربِ الهی می رساند.
صراط المستقیم، بهترین كیفیَِت و وضعیَّت، در زندگی انسان است، كه او را به عالی ترین مقام می رساند.
اگر انسان از درونِ خود، عاقلانه تسلیمِ خالقِ خود شود، قطعاً بهترین شیوه زندگی را دارد، و در صراطِ مستقیم قرار گرفته است.
صراط المستقیم،ِ زندگی بدونِ خودخواهی و سرشار از صداقَت و معرفَت و اخلاص است. پس وقتی می گوئيم: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، يعنی متعهّد می شویم كه: بدونِ خودخواهی و بدونِ هر رذیلتی، أهلِ إنصاف و محبَّت و اطاعَت باشيم و بکوشيم هر فضیلتی را از خودمان ابراز كنيم.
صراط المستقیم، زندگی همراه با افرادِ خالصی است كه همه چيز برايشان نعمَِت الهی استو آنها شاخصِ حقّ در هر چيزی اند.
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ ، صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمََت عَلَیْهِمْ.
ما را به زندگی درست رهبری فرما، زندگی آنان كه نعمتشان دادى.
صراطِ مستقیم، زندگی بر مبنایِ تبرّی و تولّی و رعايتِ واجبات و محرمات است كه انسان را به بالاترين كمال می رساند.
خلاصه اينکه صراط، راهِ بندگیِ خدا است: إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ. الله، خدای من و خدای شماست پس او را بندگی كنيد، صراط مستقيم اينست.
افرادی در صراط المستقیم اند كه:
در هر شرائطی و در برخورد با هر ناملايمی، هرگز متزلزل نشوند،
و تعادل منطقی خود را حفظ كنند.
در سبك زندگی اسلامی: چگونه زیستن مهم اسَت نه چقدر زیستن.
افرادی كه در صراط المستقیم قرار ندارند، به خاطرِ ظاهربینی و خودخواهی، گرفتار آشفتگی و بی معنائی و پوچی، و درگیری و هرزگی و افسردگی اند و جز مزاحمَ هيچ خیری ندارند.
عاقل فردی است که برای هر کلام و رفتار و ابراز و واکنش خود استدلال منطقی دارد و همه عقلاء او را تأئید میکنند. (مثلا: تعداد اسکناسها را همه دستگاهای اسکناسشمار برابر نشان میدهند.)(و همه ترازوها در طلافروشی یا بقالی، یک وزن را نشان میدهند.)