نویسنده:محمد جعفر غفرانی
انتشارات:مدرسه دانشجویی قرآن و عترت علیهمالسلام دانشگاه تهران
معرفی کتاب از سیادت تا وزارت
کتاب از سیادت تا وزارت نوشتهٔ یاسر رضازاده دربارهٔ مبانی رشد در ۷ سال اول، دوم و سوم زندگی انسان صحبت میکند. این کتاب برگرفته از مجموعه سخنرانیهای محمد جعفر غفرانی است.
درباره کتاب از سیادت تا وزارت
در تعالیم کتاب از سیادت تا وزارت که مبنایی معنوی و مذهبی دارد، به ۳ دوران ۷ساله در زندگی انسان پرداخته شده و اقتضائات هر دوران تشریح شده است.
۷ سال اول که در آن کودک باید کرامت و سیادت کسب کند، ۷ سال دوم که زمان پرورش عقل بهوسیلهٔ ادب است و ۷ ساله سوم که زمان بلوغ و مورد مشورت قرار دادن و وزارت انسان است.
۷ سال اول زمان کنجکاوی بچهها است. رشد بچه در همین کنجکاوی است. ۷ سال دوم متعادلترین مرحله رشد کودک است، بچه در ۷ سال دوم بسیار مطیع است. هر چیزی را به او بگویید انجام میدهد و مطیعترین دوران زندگی را در ۷ سال دوم طی میکند. خدمتکار شماست و شما میتوانید آن شکل مطلوب و دلخواهتان را به او بدهید. اما ۷ سال سوم یا دشمن شماست یا دوست شماست.
این کتاب به شما کمک میکند بتوانید فرزندتان را به بهترین شکل تربیت کنید.
خواندن کتاب از سیادت تا وزارت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام والدینی که دغدغهٔ تربیت فرزندشان را دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از سیادت تا وزارت
«خداوند به هر مخلوقی قدری داده است، هر مخلوقی در شرایط مناسب به اندازهٔ مناسب، قدر خودش را اظهار و ابراز میکند. قرآن به این کشف استعدادها و شکوفایی استعدادها رشد میگویند. رشد یعنی، خود شکوفایی. پس نکته اول؛ هر کسی یک قَدَری دارد، نکته دوم؛ هرکسی خودش مسئول رشد و شکوفاییاش است. شرایط بیرون فقط شرایط است. استفاده از این شرایط به عهدهٔ خود انسان است و هر چهقدر شرایط نامساعدتر است، باید رشد بیشتری فراهم شود. از بین مخلوقات خداوند فقط ما انسانها احساس بیهودگی و پوچی میکنیم و میگوییم اصلاً خدا چرا ما را آفرید؟! خودمان را تحقیر میکنیم. قرآن کریم میفرماید: «اَ فَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ اَنَّکُمْ اِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»۱؛ آیا گمان میکنید شما را بیهوده آفریدیم؟! گمان میکنید بسوی ما برنمی گردید. من به شما این همه قابلیت و لیاقت دادم، اینها را تو چه کار کردی؟. ما قدر طلا و جواهر و خانه و ماشینمان را بیشتر از قدر خودمان میدانیم. جالب است، خودمان را خرج چیزهای دیگر میکنیم. اعصاب خودمان را خرد میکنیم، برای پول، برای دنیا، برای مادیات. «فرشم سوخت، جهیزیهام سوخت، پردهام آتش گرفت، کمدم اینجوری شد، مبل سوراخ شد، فرش لکه افتاد» برای چه چیزی مینشینیم و زار میزنیم؟! در دعای کمیل آمده: «سِلاحُهُ البُکاء» سلاحمان را کجا حرام میکنیم؟! گریههای ما اصلاً سلاح نیست، مثل بچهها این سلاح را حرام میکنیم و انرژیهایمان را هدر میدهیم.
چقدر «وسعت وجودی یک انسان» باید کوچک باشد که تا یک کسی، چیزی گفت به او بر بخورد! «نه، شما خواستید به من نیش و کنایه بزنید.» شما چرا اصلاً شنیدی و دیدی؟ فردی محتویات شکم حیوان را سر پیغمبر میریخت، پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه آن قدر بزرگ بود که نمیدید. یک آدم باید خیلی کوچک باشد که به این مسائل توجه کند و آنها را ببیند. مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد، وسیلهٔ امتحان ماست. هواپیما رو به باد یعنی باید رو به مشکلات پرواز می کند.»