حج سفر تفریحی زیارتی نیست، بلکه حج تمرین مُردن برای ورود به زندگی حقیقی است.
به عبارت دیگر، حج تمرینی است برای: موتوا قبل أن تموتوا. (بمیرید قبل از اینکه بمیرید.)
یعنی: مسافر حج باید مثل مُردهها قطع علاقه به دنیا را در طول سفرش خوب تمرین کند.لذا حاجیان (به جز بانوان؟؟؟) برای شروع حج باید فقط لباس سفید مُردگان را بیهیچ نماد و نقش و رنگ و طرحی بپوشند و هیچ لباس زیر یا رو یا دکمه و سنجاقی نباید داشته باشند مثل کفن مُردگان.
پس حاجی باید نقش یک مُرده را بازی کند لذا تا پایان حج (مثل مُردهها) نباید به خود عطر بزند، نباید خود را در آینه ببیند، نباید با همسرش ارتباط برقرار کند، نباید دنبال قیمت ارز و سود و زیان و کارها و اخبار دنیائی باشد، نباید شکار کند حتی اگر پشه یا مگسی روی بدنش نشست نباید او را بُکشد و نباید دنبال عکس خویشانداز باشد! چرا؟ چون او باید خیلی جدّی نقش مُرده را ایفا کند.
متأسفانه به خاطر عادّی شدن فریضه حجّ برای مسئولین و روحانیون کاروانها و ناآگاهی خود حجّاج غالب آنها که به حجّ مشرّف میشوند نمیمیرند و حاجی نمیشوند و مقصد و معشوق پیدا نمیکنند، و با کعبه به درک امام به عنوان قبلهنما نائل نمیشوند و درس امامت را نمیآموزند و حتی با انجام چند بار مناسک (که عبادتهای جمعی است) هیچ سهمی در ایجاد اُمت واحده پیدا نمیکنند لذا اگر (مثل کوفیان) امامشان حج را به کربلاء منتقل کند، آنها همچنان دور قبلهی خالی از قبلهنما به چرخیدن بیهوده خود سرگرم خواهند بود و نه در بازگشت به کشور حتی در مکه و مدینه نیز نمیتوانند مثل یک مُرده مؤمن از خودخواهی و خصلتهای نفسانی و تعلّقات دنیوی خود دست بردارند.
خلاصه حج دوره فشردهای است برای آموزش این نکته که اگر عاقلانه و مؤمنانه بمیریم میتوانیم عاشقانه و جاودانه زندگی کنیم. همین